داستان باران آرام باش ، توکل کن ، تفکر کن ، سپس آستینها را بالا بزن ، آنگاه دستان خداوند را می بینی که زودتر از تو دست به کار شده است |
|||||||||||||||||
سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, :: 13:4 :: نويسنده : باران
سلام اتفاق غیرمنتظره ای افتاده. نمیدونم خوبه یا نه. همین الان رییسمون زنگ زد و گفت که از این به بعد کارهای تلفن همگانی رو نباید انجام بدم. منم هیچ سوالی نپرسیدم و گفتم چشم. ایشاله که خیره. خدایا باز هم خودمو به تو میسپارم نظرات شما عزیزان:
آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها تبادل لینک هوشمند برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان آرام باش و آدرس story-of-baran.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد. نويسندگان
|
|||||||||||||||||
|